Tuesday 31 August 2010

شعر






سلام

نه امانی، نه اميدی، نه به شب نور سفيدی


نه سروری، نه سرودی، قصه بود هر چی شنيدی


با تو هستم ای ستاره، پشت ابر پاره پاره


داری باز قصه می بافی، قصه هات پايون نداره


نه سکوتی، نه صدايی، نه رهی، نه ردپايی


توی اين هوای دلگير، من اسيرم تو رهايی


با تو ای ستاره پاکم، بی تو من اسير خاکم


توی اين کوير غربت، تشنه موندم

No comments:

Post a Comment